فضانورد
آلبرتو، مردی مدرن و با پشتکار، طرفدار سرسخت تکنولوژی و سرعت سرگیجهآور شهرهای بزرگ، باید به زادگاهش سفر کند تا به دنبال دون آلفردو، پدرش باشد و او را به یک مرکز سالمندان در شهر ببرد. او از زمان مرگ مادرش به سرزمین مادری خود بازنگشته بود، جایی که پدرش هرگز آنجا را ترک نکرد و اوضاعش چندین سال است در نتیجه زوال عقل رو به وخامت گذاشته است. برای آلبرتو، مردی عمل گرا، درک آخرین آرزوی پدرش که خطر مرگ را دارد بسیار دشوار است: رسیدن به ماه برای خداحافظی با النا، همسر فقید محبوبش.
دیدگاهتان را بنویسید