{برنده بهترین فیلم کوتاه جشنواره دانشجویی اسکار در سال ۱۹۸۶}
داستان مرغ
بابی به رختخواب می رود ، در حالی که طوفانی در بیرون بیداد می کند . او قبل از خاموشی چراغ ، موسیقی گوش می دهد و یک کتاب کمیک می خواند ، سپس طوفان باعث رفتن برق می شود. موجود عظیم مرغ مانندی خود را از میان وسایل مختلف داخل اتاق بابی سرهم می کند. آیا تخیل بابی غیر قابل کنترل شده ، یا این اتفاق واقعاً دارد رخ می دهد؟
دیدگاهتان را بنویسید