یک دکتر حومه شهری
یک دکتر حومه شهری نا امید با مشکلات تنفسی، برای درمان یک بیمار جوان فراخوانده می شود. به طودی وارد جنبه هایی سوررئال می شود و با اسبهایی غیر عادی بلافاصله کنار تخت می آید. دکتر که با علایق شخصیش درگیر است از کسانی که برای مراقبت استخدام کرده ناراضی است و نمیتواتند راهی برای بهبود جراحتی مرگبار پیدا کند. او توسط روستاییان تحقیر می شود که همواره ناممکن را از دکتر انتظار داشتند و محکوم به سفری بدون بازگشت شد، و همه چیز را از دست داد.
دیدگاهتان را بنویسید