شب قبل از کریسمس
بیرون هوا به شدت سرد است و برف میبارد، جری موشه سعی میکند با جا زدن خودش به عنوان یک موش عروسکی روی درخت کریسمس خودش را گرم کند. تام که خواب بوده بیدار میشود و متوجه کار او میشود، جنگ و گریز دیوانهواری میان آنها رخ میدهد. اسباببازیهای مختلف به کمک جری موشه میآیند و به عنوان پناهگاه وی نقش بازی میکنند. اما تام او را مجبور میکند که برای فرار از دستش به بیرون از خانه برود. بیرون برف میآید و او ممکن است تبدیل به یک موش برفی شود. مگر اینکه کریسمس بتواند بین آنها صلح ایجاد کند. تام ممکن است در ظاهر بدطینت به نظر برسد اما در باطن خوب است. آیا بچهها میتوانند باهم کنار بیایند؟
دیدگاهتان را بنویسید