(بزرگ باش!)Be Big!
استان و اولي به همراه همسرهايشان در راه آتلانتيك سيني هستند كه اولي تماسي ازدوستش دريافت مي- كند كه به مناسبت ورود آن ها مهماني بزرگي ترتيب داده اند. اولي خود را به مريضي مي زند و همرانشان را به مهماني مي فرستند و قول مي دهند كه صبح پيش آن ها بروند، اما همسرانشان مي گويند كه قطار را از دست دادند و نمي توانند بروند. اولي و استان كه ظاهرا هيچ راه فراري نداشتند با ترس به تخت خواب مي روند و اولي در جواب استان كه از اون مي پرسيد “حالا چه كار كنيم؟”، مي گويد “بزرگ باش!”
دیدگاهتان را بنویسید