ناهنجاری
مردی خواهان نمایش علاقه و اشتیاق حقیقی خود به موسیقی و ملودی در دنیایی است که موسیقی ممنوع و غیرقانونی محسوب میشود.
در دنیایی که موسیقی ممنوع است، پدری دوباره عشق خود را به موسیقی و ریتم را کشف میکند. در ازای این علاقه او دستگیر شده و به زندان میافتد. در ابتدا او با بیمیلی گناهکاری خود را میپذیرد، اما مجبور است با نقشهای از زندان فرار کرده و نزد دخترش که تنها مانده، بازگردد. او باید از هنر زیبای موسیقی کمک بگیرد تا بتواند به همراه هم سلولیهایش، که آنها نیز مانند او به موسیقی علاقه دارند، از زندان بگریزد و بر علیه قوانین دیکتاتوری ستمگر شورش کند.
دیدگاهتان را بنویسید