بوسه کولی
بیوهای به نام جودیت، در پنجمین سالگرد مرگ همسرش فِرِد، از میان شهر عبور میکند. او که معمولاً با همراهی پسرش به آن جا میرود، سفر را به تنهایی پشت سر میگذارد و هنگام عبور از شهر، مناظر و تصاویر اطراف خود را تماشا میکند. سپس در کلیسا می ایستد و به موعظه ای در مورد ازدواج گوش می دهد. هنگامی که سرانجام به قبر فِرِد می رسد، در نهایت می تواند با احساساتی که در تمام این مدت درگیر شده است، روبرو شود.
دیدگاهتان را بنویسید