داستان شماره دوم او: هیس ، نی نی کوچولو چیزی نگو
در این داستان شاهد پی بردن به حقیقت رابطه تیره و تار یک پدر و دختر هستیم، لیسی، مادری جوان، پدرش ریچارد که به جرم فریب دادن و تلاش برای داشتن رابطه با یک کودک زندانی است را در یک زندان با امنیت کامل ملاقات میکند. لیسی تا قبل از اینکه که خودش را با سؤالاتی در مورد گذشته ریچارد پیدا کند، قدرتش را حفظ می کند، سؤالاتی که او نمیتواند ازشان فرار کند و پاسخ هایی که او نمی داند چگونه با آن ها کنار بیاید. سپس لیسی چیزی می بیند که او را کاملاً تکان می دهد و او را مجبور می کند تصمیمی بگیرد که زندگی آن ها را برای همیشه تغییر دهد.
دیدگاهتان را بنویسید